۲۹ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۲
کد خبر: ۵۸۵۸۴۷

یادداشت | دیاثت ایمانی

اگر دیاثت سیاسی یا دیاثت فرهنگی را مذموم و بد می‌دانیم، به مراتب دیاثت ایمانی، فاجعه‌بارتر و مخرب‌تر و مصداق واقعی خسرالاخره است.
نوشتن

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌اللّه جوادی آملی، دو سال پیش واژه‌ی «دیاثت سیاسی» را به ادبیات سیاسی ـ اجتماعی ما افزودند. این واژه بعد از چند ماه به عرصه فرهنگ و سینما نیز وارد شد و «دیاثت فرهنگی» را متولد و جنجال‌های فراوانی را به‌پا کرد. هرچند برخی اندیشمندان با این ادبیات و اصطلاح‌گذاری اجتماعی موافق نیست، اما به نظر می‌رسد این واژه به‌خوبی می‌تواند عمق برخی فجایع را نشان بدهد و از بار معنوی خود برای ایجاد تنبه استفاده کند.

در این میان، شاید ـ و حتما ـ بتوان از چیزی به نام «دیاثت ایمانی و دیاثت دینی» نیز نام برد. اگر دیاثت سیاسی یا دیاثت فرهنگی را مذموم و بد می‌دانیم، به مراتب دیاثت ایمانی، فاجعه‌بارتر و مخرب‌تر و مصداق واقعی خسرالاخره است. دیاثت یعنی بی‌غیرتی؛ و چنانچه دیاثت سیاسی یعنی بی‌غیرتی سیاسی و دادن مملکت به دست اجانب؛ دیاثت دینی و ایمانی یعنی بی‌غیرتی دینی و دادن دین به اجنبی! دیاثت ایمانی و دینی، یعنی دین و ایمانمان را به چیزی وانهیم که ارزشش را ندارد. دیاثت ایمانی و دینی، یعنی ایمان فروشی و معامله‌ی دین!

مثلا دیاثت ایمانی می‌تواند این باشد که تمام هویت و زندگی و خانه‌وکاشانه و محل کارمان و... همه‌و‌همه، از دین باشد و عملی (مثلا حضور زنان در استادیوم ورزشی) را در زمانی ممنوع و نامطلوب بدانیم و با تمام وجود از نهاد دین، با آن مبارزه کنیم و گریبان چاک، و فریاد وااسلاما سر دهیم و دقیقا در همین زمان بر اساس بغض‌های شخصی‌مان، آنقدر از این اتاق به آن دفتر و از این جلسه به آن محفل برویم و آتش‌بیار معرکه شویم که رابطه نهاد عامل با نهاد دین قطع شود و به‌خاطر پچ‌پچ‌های درگوشی ما با این‌وآن، روابط دولت با مرجعیت -که اصلی‌ترین نهاد متولی دین است- بگسلد و اند‌ک امید‌های اصلاح نیز به کلی خراب شود.

اما دقیقا همان عملی که حرامش می‌دانستیم و قربه‌الی‌اللّه برایش گریبان چاک می‌دادیم، در زمان دیگری توسط عاملان دیگری که حضورشان را الطاف خفیه -بلکه جلیه- الهی می‌دانیم، انجام شود و رگمان که باد نکند هیچ، کک‌مان هم نگزد!

به نظر نمی‌رسد این حجم از رذالت و ایمان‌فروشی را بتوان با واژه‌ای دیگر غیر از «دیاثت ایمانی» نشان داد.

البته چنانکه همگی می‌دانیم، تحقق چنین دیاثتی بسیار دور از ذهن است و چنین چیزی جز در افسانه‌های مادربزرگ‌های قصه‌گوی جابلقا و جابلسا، بعید است پیدا شود. حرف از چنین دیاثتی با این حجم و این مثال، فقط برای ما نقش تذکاری دارد! و چه خوب است تذکار: «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». راست گفت خداوند والا و بلندمرتبه./۹۱۸/ی۷۰۴/س

علی ابراهیم پور

ارسال نظرات